English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (4785 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
holding company U شرکتی که مالک سهام یک یاچند شرکت میباشدودرسیاست انان مداخله میکند
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
close corporation U شرکتی با صاحبان سهام محدود که معمولا" همین صاحبان سهام نیز مدیریت وسایر امور شرکت را بر عهده دارند
paperless U شرکت الکترونیکی یا شرکتی که از کامپیوتر و سایر قط عات الکترونیکی برای کارهای شرکت استفاده میکند و از کاغذ استفاده نمیکند
capital stock U عنصر مالکیت شرکت که بصورت سهام وگواهی نامه سهام درامده
to have a holding in a company U در شرکتی دارائی سهام داشتن
merger U یکی شدن دو یاچند شرکت
mergers U یکی شدن دو یاچند شرکت
fixed stock U مالک انحصاری سهام
proprietary company U شرکتی که سهام ی ن دردسترس عموم گذارده نشده است
mutual funds U شرکتی که بکار خرید سهام شرکتهای دیگر مبادرت کند
mutual fund U شرکتی که بکار خرید سهام شرکتهای دیگر مبادرت کند
original equipment manufacturer U شرکتی که قط عاتی ایجاد میکند با استفاده از قط عات ابتدایی سایر تولیدکنندگان و محصول را برای برنامه خاصی طراحی میکند
genetics U واختلاف موجودات و مکانیسم انان در اثر توارث بحث میکند نسل شناسی
holding company U شرکت مالک
action U سهم سهام شرکت
common stock U سهام معمولی شرکت
actions U سهم سهام شرکت
oem U شرکتی ه قط عاتی تولید میکند که بخشهای اصلی را تولید کنندههای دیگر ساخته اند و محصول را برای کاربر خاص ایجاد میکند
capital stock U سهام انتشار نیافته شرکت تضامنی
actionary U دارندهء سهام شرکت سهامی سهامدار
clearing houses U شرکتی که حسابها راتسویه میکند
clearing house U شرکتی که حسابها راتسویه میکند
take over bid U پیشنهاد خرید سهام یک شرکت برای اعمال کنترل
underwriter U صادر کننده سند بیمه دریایی خریدار سهام خریداری نشده شرکت
underwriters U صادر کننده سند بیمه دریایی خریدار سهام خریداری نشده شرکت
voter U عنصر منطقی باینری که شرایط سیگنال را در دو یاچند کانال مقایسه کرده و درصورت وقوع ناسازگاری حالت انرا عوض میکند
voters U عنصر منطقی باینری که شرایط سیگنال را در دو یاچند کانال مقایسه کرده و درصورت وقوع ناسازگاری حالت انرا عوض میکند
deferred share U سهامی که دارندگان ان پس از تقسیم سود سهام بین دارندگان سهام عادی باقیمانده سهام را طبق مفاد اساسنامه وشرکتنامه دریافت می دارند
accumulated profit U پولی که شرکت یا شخصی در سال های قبل به دست آورده و استفاده نکرده یا به خریداران سهام نداده است
common carrier U شرکتی دولتی که تلفن تلگراف و سایر امکانات مخابراتی را جهت عموم تهیه میکند حامل مشترک
controlled company U شرکتی که تحت کنترل شرکتی باشد
capital stock U سهام سرمایه سهامی که به عنوان سرمایه به شرکت اورده میشود
office U اتاق یا ساختمانی که شرکتی کار میکند یا کار تجاری انجام میشود
offices U اتاق یا ساختمانی که شرکتی کار میکند یا کار تجاری انجام میشود
take part U مداخله کردن شرکت کردن
central treaty organization U پاکستان وترکیه که ایالات متحده امریکانیز در ان نظارت دارد و درمانورهایش شرکت میکند .این سازمان به سال 9591تاسیس یافته و دو سازمان دفاعی دیگر غرب یعنی Natoو Seato را به هم متصل میکند
pall bearer U شرکت میکند
dedication U در CL ممکن است این تاسیس به وسیله فعل صریح و رسمی مالک ایجادشود و یا به موجب قانون از برخی از افعال مالک
dedications U در CL ممکن است این تاسیس به وسیله فعل صریح و رسمی مالک ایجادشود و یا به موجب قانون از برخی از افعال مالک
fee tail U تقسیم مالکیت اراضی بین مالک و دیگری به نحوی که نصف ان برای خود مالک ونیم دیگر به منتقل الیه
symposiast U کسیکه در بزم شرکت میکند
campaigner U کسی که در لشکر کشی شرکت میکند
colonists U کسیکه درتاسیس مستعمرهای شرکت میکند
campaigners U کسی که در لشکر کشی شرکت میکند
colonist U کسیکه درتاسیس مستعمرهای شرکت میکند
reputed owner U در CL تاجرورشکسته مالک اعتباری کلیه اموالی که در تصرف داردتلقی میشود ولو اینکه واقعا" مالک انها نباشد و این از نظر حفظ حقوق غرماء است
stop loss order U دستور خرید یافروش سهام بدلال سهام
seminarian U دانشجویی که در جلسات بحث وتحقیق شرکت میکند
quarterfinalist U کسیکه در مسابقه یک چهارم نهایی شرکت میکند
camper U شرکت کننده در اردو کسی که در چادر زندگی میکند
campers U شرکت کننده در اردو کسی که در چادر زندگی میکند
use and occupation U عنوان دعوی که مالک علیه مستاجری که پس از انقضاء مدت اجاره ازملک استیفاء منفعت کردن به منظور مطالبه اجرت المثل این انتفاع و تصرف اقامه میکند
stock dividend U سهام صادره بابت سود سهام
stoporder U دستورخرید یا فروش سهام بدلال سهام
those U انان
they U انان
micropro U یک شرکت نرم افزاری کالیفرنیایی که برای ریزکامپیوترها برنامه تهیه میکند
laissez faire U عدم مداخله سیاست عدم مداخله دولت دراموراقتصادی
laisser faire U عدم مداخله سیاست عدم مداخله دولت دراموراقتصادی
provider U شرکت یا کاربری که منبع اطلاعاتی برای استفاده در سیستم ویدیویی فراهم میکند.
providers U شرکت یا کاربری که منبع اطلاعاتی برای استفاده در سیستم ویدیویی فراهم میکند.
stock watering U سهام تاسیسات گرانقیمتی رابا قیمت اختیاری در بورس فروختن که مالا" به تقلیل قیمت سایر سهام منتهی شود
the ins U انان که سر کا یا دارای متامی هستند
share holder U دارنده سهام صاحب سهام
stock jobber U محتکر سهام دلال سهام
field U مهندسی که در یک شرکت کار نمیکند , و در بین مشتریان است و بهبود کامپیوتر آنها را بررسی میکند
fields U مهندسی که در یک شرکت کار نمیکند , و در بین مشتریان است و بهبود کامپیوتر آنها را بررسی میکند
fielded U مهندسی که در یک شرکت کار نمیکند , و در بین مشتریان است و بهبود کامپیوتر آنها را بررسی میکند
zoography U علم توصیف جانوران وخوی انان
telecommuting U که توسط مودم به مرکز اصلی شرکت وصل است و امکان ارسال پیام و داده فراهم میکند
squire of dames U کسی که همراه زنان میرودیابیشتردرگروه انان داخل میشود
biosystematic U مربوط به رده بندی موجودات از روی ساختمان یاختههای انان
puffer U کسی که در حراج از طرف صاحب مال مورد حراج شرکت میکند
ashton tate U یک شرکت نرم افزاری درکالیفرنیا که برای ریزکامپیوترها نرم افزارتولید میکند
consolidation U ادغام دو یاچند موسسه
enterprise network U شبکهای که همه ایستگاههای کاری و ترمینال ها یا کامپیوتر ها را در یک شرکت بهم وصل میکند. این میتواند در یک ساختمان یا چندین ساختمان درکشورهای مختلف باشد
ligature U دو یاچند حرف متصل بهم
private automatic branch exchange U یک سیستم تلفن سوئیچینگ خودکار خصوصی که در یک شرکت مخابرات تلفنی رافراهم می اورد و انتقال مکالمه ها را به درون شبکه تلفن عمومی یا خارج از ان کنترل میکند
mail server U کامپیوتری که پستهای وارد شده در ذخیره میکند و به کاربر صحیح ارسال میکند و پست خروجی را ذخیره میکند و به مقصد درست روی اینترنت منتقل میکند
blocks U اتحاد دو یاچند دسته بمنظور خاصی
syndactyl U دارای دو یاچند انگشت بهم چسبیده
blocked U اتحاد دو یاچند دسته بمنظور خاصی
block U اتحاد دو یاچند دسته بمنظور خاصی
letterheads U مشخصات شرکت که برروی نامههای ان شرکت چاپ شده است
letterhead U مشخصات شرکت که برروی نامههای ان شرکت چاپ شده است
compaq computer corporation U شرکت کامپیوتری کامپک شرکت سازنده انواع گوناگون ریزکامپیوتر سازگار باریزکامپیوتر
dogfights U جنگ مابین دو یاچند نفر در گوشه تنگی
blocs U جعبه قرقره اتحاد دو یاچند دسته بمنظورخاصی
bloc U جعبه قرقره اتحاد دو یاچند دسته بمنظورخاصی
dogfight U جنگ مابین دو یاچند نفر در گوشه تنگی
tacit U تعهد کنترل اسلحه بین دو یاچند کشور
waggonette U گردونه چهار چرخه که یک یاچند اسب انرا می کشد...دارد
constituent company U شرکت وابسته به شرکت یاشرکتهای دیگر
limited company U شرکت با مسئولیت محدود شرکت سهامی
academic freedom آزادی طلاب و محققین در تدریس وتحقیق و نشر افکار خود بدون انکه موسسهای که دراستخدام انند بتواند به انان تعرضی بکند و یا ایشان را درفشار بگذارد
zeeman U پدیدهای که در ان هر یک ازطیفهای خطی با عبور ازمیدان مغناطیسی به دو یاچند جزء تجزیه میشوند
multipropellant U سوخت راکت متشکل از دو یاچند جزء که بصورت مجزا به محفظه احتراق وارد میشوند
bulb angle U جزء ساختمانی که معمولابعنوان ستون یا پایه بکارمیرود و به شکل دایرهای یاچند وجهی میباشد
participatory U شرکتی
international finance corporation U شرکت مالی بین المللی شرکت تاسیس شده به وسیله بانک جهانی که هدفش تشویق و ترویج موسسات تولیدی بخش خصوصی درکشورهای توسعه نیافته است
parent company U شرکت مادر شرکت مرکزی
privates U رابط ه تلفن کوچک در شرکتها برای برقراری تماس بین افراد درون شرکت یا شماره گیری با افراد خارج از شرکت
private U رابط ه تلفن کوچک در شرکتها برای برقراری تماس بین افراد درون شرکت یا شماره گیری با افراد خارج از شرکت
joint U شرکتی مشاع
Freepost U پرداختبهایتمبرنامهتوسط شرکتی
a company of good standing U شرکتی با اعتبار
c & f U قیمت کالا وهزینه حمل ان بدون بیمه دریایی و تولید کننده پس ازتسلیم کالا به شرکت کشتیرانی و پرداخت هزینه حمل از خودسلب مسئولیت میکند و حق بیمه تا مقصد به عهده خریدار است
outsource U به کار گرفتن شرکت دیگر برای مدیریت و تامین شبکه برای شرکت شی
dragger U شرکت کننده در مسابقه اتومبیلرانی سرعت شرکت کننده درمسابقه سرعت موتورسیکلت رانی شرکت کننده در مسابقه قایقرانی سرعت
to hold a share in a business U در شرکتی سهمی داشتن
proxy server U کامپیوتری که کپی داده ها و فایلهای ذخیره شده روی سرور را ذخیره میکند تا به کاربران امکان دهد به سرعت به فایلها و داده دستیابی داشته باشند, اغلب حد وسط ی بین اینترنت یک شرکت و اینترنت عمومی است
Apple Computer Corporation U شرکتی که کامپیوترهایی مانند II Apple
office grapevine U سخن چینی [در دفتری یا شرکتی]
To lay the foundation of a company. U پایه واساس شرکتی راریختن
clearing houses U شرکتی که چکها را نقد می نماید
stockists U فرد یا شرکتی که کالای خاصی را
stockist U فرد یا شرکتی که کالای خاصی را
clearing house U شرکتی که چکها را نقد می نماید
corporative U وابسته بشخصیت حقوقی شرکتی
dump U نرم افزاری که اجرای برنامه را متوقف میکند وضعیت داده و برنامههای مربوطه را بررسی میکند و برنامه مجدداگ شروع میکند
lohmannizing U غوطه ور ساختن فلز درنمکهای ملقمه کننده و سپس روکش کردن انها توسط دو یاچند الیاژ پوشاننده محافظ
interferes U مداخله
to thrust oneself U مداخله
intervention U مداخله
interposition U مداخله
interposal U مداخله
intermediation U مداخله
interference U مداخله
participation U مداخله
interfered U مداخله
pryer U مداخله گر
meddlesome U مداخله گر
right to intervene U حق مداخله
interventions U مداخله
officious U مداخله کن
interfere U مداخله
to shake up [a company] <idiom> U سازمان [شرکتی را ] اساسا تغییر دادن
developers U شخص یا شرکتی که نرم افزار می نویسد
recapitalize U ترکیب سرمایه شرکتی راتغییر دادن
developer U شخص یا شرکتی که نرم افزار می نویسد
dividend warrant U چک پرداخت سود سهام اجازه پرداخت سود سهام
intervener U مداخله کننده
interventionist U طرفدار مداخله
intevener U مداخله کننده
non intervention U عدم مداخله
interlope U مداخله کردن
military intervention U مداخله نظامی
intervenient U مداخله کننده
stickle U مداخله کردن
interposingly U ازراه مداخله
nonintervention U عدم مداخله
intervenes U مداخله کردن
meddle U مداخله کردن
meddled U مداخله کردن
intervention U مداخله کردن
meddles U مداخله کردن
intermediaries U وساطت مداخله
interposed U مداخله کردن
interventions U مداخله کردن
interposes U مداخله کردن
undue U بدون مداخله
interposing U مداخله کردن
intermediary U وساطت مداخله
intervened U مداخله کردن
tamperer U مداخله کننده
intervene U مداخله کردن
interpose U مداخله کردن
contentions U وضعیتی که در آن دو یاچند وسیله قصد برقراری ارتباط با یک وسیله را دارند
contention U وضعیتی که در آن دو یاچند وسیله قصد برقراری ارتباط با یک وسیله را دارند
component U اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
components U اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
associated company U شرکتی که 05درصد سرمایه ان متعلق به دیگری است
holding company U شرکتی که سایر شرکتها را تحت کنترل دارد
freighters U فرد یا شرکتی که حمل کالا راانجام میدهد
notify party U فرد یا شرکتی که باید به اواطلاع داده شود
factoring agent U فرد یا شرکتی که اسناد تجاری را تنزیل مینماید
corporator U گروه یا شرکتی که شخصیت حقوقی داشته باشد
private U متعلق به شخصی یا شرکتی بودن , غیر عمومی
freighter U فرد یا شرکتی که حمل کالا راانجام میدهد
privates U متعلق به شخصی یا شرکتی بودن , غیر عمومی
put in U مداخله کردن رساندن
nonintervention U سیاست عدم مداخله
to intervene in an affair U در کاری مداخله کردن
to i. with qnother's affairs U درکاردیگری مداخله کردن
intermediacy U میانجی گری مداخله
tamper U مداخله وفضولی کردن
house U 1-روش هجی کردن و ساختار کلمه که توسط شرکت نشر در همه کتابهایش به کار می رود. 2-طرح محصولات شرکت برای معرفی کردن محصولات رقیب به آنها
houses U 1-روش هجی کردن و ساختار کلمه که توسط شرکت نشر در همه کتابهایش به کار می رود. 2-طرح محصولات شرکت برای معرفی کردن محصولات رقیب به آنها
housed U 1-روش هجی کردن و ساختار کلمه که توسط شرکت نشر در همه کتابهایش به کار می رود. 2-طرح محصولات شرکت برای معرفی کردن محصولات رقیب به آنها
third U شرکتی که سرویس میدهد به سیستمی فروخته شده از یک شخص
thirds U شرکتی که سرویس میدهد به سیستمی فروخته شده از یک شخص
cybercafe U شرکتی که حاوی چند ترمینال متوسط به اینترنت است
to overcapitalize a company U سرمایه شرکتی را بیش ازاندازه واقعی ان براورد کردن
letter-box company U شرکتی [درپناهگاه مالیاتی] که تنها صندوق پستی دارد
landlord U مالک
landlords U مالک
lords U مالک
possessors U مالک
owners U مالک
have U مالک
having U مالک
Recent search history Forum search
1ایا با رنگپاش خرطومی می شود دیوار را رنگ کرد
1 In last fit, DOS starts at high addresses and works downward
1ترجمه ی stirling numberبه انگلیسی؟
1She is choosing to look at bright side of the situation.
1They decided to buy the company outright.
1whatever vehicle you drive all its handling characteristics are affected by the load you carry including passengers
1مدیرامورمالی شرکت
1بدین وسیله از شما صمیمانه دعوت به عمل می آید، تا در برنامه ی که به مناسبت سپاس گذاری و قدر شناسی از مساعدت های مالی کشور جاپان، که از جانب اداره محلی بامیان برنامه ریزی گردیده است، شرکت ورزیده ممنون
1شرکت ما متحمل ضررو زیان مالی زیادی شده است
1the financial condition or position of a business enterprise
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com